تو

اصل عزت نفس: مدیریتتو دست کسی نده!

تو

اصل عزت نفس: مدیریتتو دست کسی نده!

نرگس

یادمه باباجون کدوهای چوبی رو سوراخ می کرد. بعد پیاز نرگس توشون می کاشت و طرفای عید اینا سبز می شدن. از هر سوراخ یه شاخه نرگس بیرون می یومد.

کار پرزحمتی بود. 

پرورش اون کدوها...  بعد سوراخ کردنشون. بعد کاشتن نرگس. خیلی از پیازها راه گم می کردن و برمی گشتن تو کدو و می گندیدن.

ممکنه بود از ۱۰تاش، ۲تاش سالم و منظم بیان بیرون... عین تولد ادم!


عروسی پسردایی م نزدیک عید بود. اخرای بهمن. باباجون یه دونه از اون کدوها رو مخصوص برای پسردایی م گذاشت کنار و کلی بهش رسید که بزرگترین باشه و خوشگل ترین. نرگس ها عید گل می دادن و بار دادنشون توی بهمن سخت بود.


موقع عقد با یه دونه گردنبندای چینابی یزدی، به پسر دایی م کادو داد.

همه از گردنبند تشکر کردن و بعدشم گذاشتنش توی اون کیسه که پر از طلا و سکه بود.

 اون نرگس ها پشت انبوهی از تاج گل گم شده بود.

همه رفتن سالن.

شب که برگشتیم، زن دایی م انداختش دور. گفت این آشغالا چیه باباجون دلشو خوش کرده...



مجرم عند الله

متهم هستم به فانتزی... متهم هستم به عشق یه سره مایه دردسره...

•••


این چند وقته مهمون ها خیلی سرزده طور میان و من قبلنا نق می زدم.

الان لبخند هر کدومشون برام دلنشینه. تو دلم می گم بهش در نفس های تو جاریه.

بعد یه خانوم پیرزن، یهو آروغ زد! قبلنا حالم بد می شد. ولی این بار پیش خودم گفتم الحمدلله که راحته...


الحمدلله رو از #م یاد گرفتم. صبوری... رضایت... هر لحظه ش برام درس بود.

خوب شد بهش نگفتم برام کلی درس بودی وگرنه بهم حتما می گفت شما دنبال استاد می گردی :))))


دیوونه م کرده خلاصه.


بیخیال. صبر جمیل...

حلم

از جمله دلربایی هایی که #م داشت، همین ویژگی حلم بود. صبر عجیبی داشت. انگار می خواستی ساعت ها تو صبرش غرق بشی. تو سکوتش بشینی و ساعت ها نگاهش کنی. 

بله..

ویژگی عجیبیه این حلم.

جوری که تورو تو خودش غرق می کنه.

امیرالمومنین مظهر حلم و صبر بودن. هرکسی حلم داشته باشه، شبیه می شه به ایشون.


کاش...


بگذریم.

فدای تک تک اشک هایی که برای امیرالمومنین می ریخت.

معامله

ربی

آنچه در سینه دارم تمام دارایی من است.

مال ِ تو.

عشق دوریختنی نیست...

هرچیزی، هرجایی، هر حسی ، هر و  هر و هر... 

هر حالی که تورو یاد عشق می ندازه، نریز دور. اروم باش.

امیرالمومنین می گن دو نوع روز داریم: اولی اونی که تو دنبالش می ری و دومی اونی که دنبال تو میاد...

حتی اگه حست، پرتی های عشق باشه، باز هم نگهش دار.

تنفس...


برای بودن... برای عاشق بودن... نفس بکش.


اگر از پرتی ها بگذری، اگر هر چیزی که عطر دوست داشتن رو داره رو بریزی دور، موقعی که باید عاشق باشی، دیگه بلد نیستی...

عین من

که بلد نیستم عاشقی کنم.

***


سلام بر شما زیبای دنیا.

سلام نفس های تازه...

سلام ای جوانه ای که از ترک دیوار به عشق علی، سر می زنی...

سلام بر تو ای عطر یا علی گفتن هایی، که بر پشت خمیده ی  پیرمردی سواری .

سلام بر تو ای سواری که خیلی وقت است پاهایت به رکاب است.

بیا جانم

بیا که دندان های علی در دهان توست...

بیا که لبخندت، لبخند پدری ست که سالها و سالها و سالها دور است.


سلام امیر دل ها

سلام...


تورا به خاطر بال شکسته فاطمه دوست می دارم.

تورا به خاطر صدای بغض آلود کبوترانی که از ته چاه به بالا پر می زنند، دوست می دارم.

تورا به خاطر لبخند محمد وقتی از در وارد می شدی، دوست می دارم...

تورا به خاطر نفس هایت که در میان صدای شمشیر زدنت، بریده بریده می شد، دوست می دارم.

تورا به خاطر خاطرت دوست می دارم.