تو

اصل عزت نفس: مدیریتتو دست کسی نده!

تو

اصل عزت نفس: مدیریتتو دست کسی نده!

عشق-7

الهی و ربی

فدای سرت

ولی

من لی غیرک؟

عشق-6

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

عشق-5

تو فکر کن قیامت شده.  صیحه ها را کشیده اند و حسابرسی ها شده و تکلیف همه معلوم شده. 

اخرین نفر روی زمین تویی و خطاب می شوی: چی می خوای؟


همه رفته اند.  مسافران بهشت و جهنم... 

شب شده است. 

آسمان را خورشید ها نورانی کرده اند. 

خورشید محمد

خورشید علی

خورشید  فاطمه

خورشید حسن

خورشید حسین

خورشید سجاد

خورشید باقر

خورشید صادق

خورشید کاظم

خورشید رضا

خورشید جواد

خورشید هادی

خورشید حسن

خورشید مهدی

و ستاره عباس... 


روی سقف کعبه نشسته ام و با خودم زمزمه می کنم:

خوب شد دردم دوا شد

خوب شد...


گفتمش: تا عطشان نشدم منو نبر. 



عشق-4

کودکانه هام زیاده. 

داشتم با یه دانشجوی فلسفه حرف می زدم و اون تمام مدت خیلی رسمی و در حیطه اصول نطق می کرد. 

در اخر گیفی براش زدم که یه عروسک سوار بر قطار بود و داشت خداحافظی می کرد. 

کوتاه و دقیق حرف می زدم.  خالی از روده درازی! 

و همراه با استیکرهای خودم تو روابط عادیم.  که یعنی تو هم برام عادی هستی.  هیچ جایگاه و هیچ موقعیتی بر من تحمیل نمیشه. 

خودمم. 

و با همین حال می کنم. 

دیگه این قدر تو فضای بی بروزی هستم، نمی رم به طرف بگم فلانی دوست دارم.  یه که چی می زنم ته هر کاری که بخوام کنم، نه از افسردگی! 

ازینکه واقعا فایده ت چیه؟

و یادم میاد که اگه عشق بروز داده بشه، لگدمال میشه. 

باید سکوت کرد. ..

همین. 


عشق-3

یا برگرد

یا این دل را برگردان... 


پ. ن

آخرین غروب 28سالگی تموم شد.  و چه خوب که تو هستی...

حالم دلتنگ پاییزه.  که داره تموم میشه و من ذره ذره، مزه مزه ش کردم. مزه پاییز. . 

حال تو پاییزه، مگه نه؟

می دونم دنیا رو برام گلستون می کنی بس که عمیق دوستم داری.  منو یه جور خاصی دوست داری، خالی از همه ظواهر...  و خالی از همه دنیا. 

چجور می تونی منو این طور دوست داشته باشی؟

سزای کسی که تو رو طلب کنه، چیه؟


می دونی

سحر با باد می گفتم حدیث آرزومندی

می دونم

خطاب آمد که واثق شو به الطاف خداوندی...


اینقدر لطیف هستی، که دنیای نمی تونه درکت کنه.  برا همینه دیده نمیشی، یه جورایی شبیه خدا.