تو

اصل عزت نفس: مدیریتتو دست کسی نده!

تو

اصل عزت نفس: مدیریتتو دست کسی نده!

چ...

این روزها دارم می جنگم. این روزها روش راحت پیشرفت و کسب درآمد رو گذاشتم کنار و دارم تو آرمان هام غرق می شم. 

سر جلسه کاری، به این درک رسیدم که اولویت اول ما چیه ولی ما در واقع چی رو انتخاب می کنیم!

اونجا بود در برابر مصطفی خجالت کشیدم. خجالت کشیدم... که من چیا رو دارم می ذارم کنار و اسم آرمانگرایی رو ی خودم می ذارم و مصطفی از چیا گذشت و رفت ته جنوب لبنان و...


به مدیر گفتم یه روزی می خواستم یه جایگاهی مثل میرزاخانی داشته باشم. مدیر گفت مریم از بچه های دوره ما بود، با وجود اون همه حمایتی که از یه شریفی می شه و اون حمایت جامعه ای که روش بود، خیلی کار خفنی نکرد... چرا فکر می کنی  باید مثل اون بشی؟

غرور منو گرفت. ولی زیاد نگذشت که شکست... منفعت طلبی و بخل دارم و خیلی جاها کشورمو فدای خواسته های خودم می کنم. و این ویژگی دریا نیست... 

برای دریا شدن باید عمیق بود... باید کریم بود... 


پ.ن

نویسنده ها اغلب عادت دارند که سیگار بکشند و بنویسند. وسط نوشتن چند خطی لبنان پک می زنم و نشئه/نئشه می شم و دوباره می نویسم.

باید لایف استایل مناسبی برای آرمان گرایی بسازم. تو این کالبد نمی گنجم.

عاطفه دو

خب من رفتم که عاطفه رو جریان بدم و خب با مخ خوردم تو در شیشه.

یه پسری اومد سراغم و خب من هنوز فرق سیگنال و لاس زدن رو نمی فهمم. اون زمان بهش اهمیت ندادم و پیچوندم.

دیشب به خاطر تئوری من‌دراوردی "جریان عاطفه" رفتم سراغ آقا. ایشونم گفت من مگه نگفتم متاهلم؟ مزاحم نشو خانوم!!!!!!

خوشبختانه چت طرف رو داشتم و اسکرین گرفتم و فرستادم.

گفت من نمی دونم چرا پیامامون حذف شده، در صورتی که تو اینستا هرکی می تونه فقط پیام خودشو پاک کنه!

باز می گفت مطمئنم که گفتم بهتون



چقدر مردها کثیفن!!!!!!!!!!!!! این قدر از مرد متاهلی که میره دنبال زنهای مختلف بدم میاد، از زن متاهلی که خیانت می کنه بدم نمیاد.

حسم اینه تو اون مرده فقط استفاده از یک قانونه و تهش بری می گه حقمه! اما اون زن متاهله برای تنوع این کار نمی کنه.


 عمقی که یه مرد می تونه کثیف باشه حالمو بد می کنه. البته با عمق کثیف بودن زن مواجه نشدم، حتما اونم حالمو بد می کنهه.


عاطفه

خب من که همیشه محکوم به علاقه های یه طرفه بودم.

می خوام چدیدا با یکی دوست بشم تا یه ذره عاطفه . محبت لباد زندگیم.

خودمو با محبت کردن/شدن به یه پسر نمی تونم تصور کنم. حالمو...

با این که خیلی از این روابط شاکیم ولی بهتره به نظرم


نظامم راه میوفته

خواب نجف

خواب دیدم که نجف هستی با پیراهن مشکی...  عزادار بودی.  غمت رو شونه های من باشه و جاش شکوفه شوق زندگی بکارن روی دلت.  

یاد صدای پاکت بخیر...

چند وقتی بود که تو برنامه اپل وویس می ذاشتی روی توییتر...

یادت بخیر. ..

یاد خودت

یاد خوابت

یاد نجف

نجف از چشمان تو قشنگه عزیزجانم. ..

امیر با بغض و گریه شما آذین می بنده به دلم، گلکم...


امشب تفال زدم به حافظ.  ازش، از تو پرسیدم.


"سلیمی منذ حلت بالعراق

الاقی من نواها ما الاقی

الا ای ساروان منزل دوست

الی رکبانکم طال اشتیاقی"

قبض...

قبض...