کس ندانست که مجنون چه سرائید به دشت
که صدای جرس قافله "لــیــلا لــیــلا" ست...
نمی دانم تو را چه می شود که این گونه ای. هربار که تو را می بینم می میرم و انگار مردن من در نزد تو زیباترین است.
خسته ام. از این همه در به دری...
انگار هر روز منتظر تر از دیروزم برای کورسویی از امید به تو...
تنها واژه ی این روزهای من الحمدلله رب العالمین است و این افتخار من است.