تو

اصل عزت نفس: مدیریتتو دست کسی نده!

تو

اصل عزت نفس: مدیریتتو دست کسی نده!

خوابــــــــ

در راه کربلا هستم.

تنهای تنها

پشه ها تشنه ی خونم شده اند و پاهایم را دوره کرده اند.

آقایی می آید و کمک می کند تا شلوارم را داخل کفشم کنم و نگذارم پشه ها راه یابند.

و من با سرعت نور از بین الحرمین می گذرم و به ضریح نزدیک می شوم.

ابهت امام حسین مرا گرفته است...

و همان آقایی که کمکم می کند...

خوابهایم را باور دارم و می دانم که آقا هست و کمکم می کند.

این روزهای سخت پشت کسی ایستاده ام که عظمتش زیباست...

نه موسیقی و نه هیچ جویی

فقط تو هستی که مرا آرام می کنی. 

لحن صدای تورا

می شنوم از نسیم

با نگهم می پرم

از گذر آب رود

آب نشود به پایی

گل برود از سرش

آب اگر آب بود

می گذرد از سرآب



نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد