تو

اصل عزت نفس: مدیریتتو دست کسی نده!

تو

اصل عزت نفس: مدیریتتو دست کسی نده!

صبر جمیل

چشمانم را می بندم و دلم پر می کشد به سمت حرم علی بن موسی الرضا.

پای که درون حرم می گذارم، نور را نمی بینم. همه چراغ ها را خاموش کرده اند. مگر می شود حرمش خاموش شود؟ حرم هیچ زمان تعطیلی ندارد!؟!؟

انگار همه ی کبوترها را زندانی کرده اند. دلگیر است که تو نباشی! 

زمان می نالد ای آقای زمان!


انگار حرم آقا بی نور است. انگار زمان درد دارد.


***

غربت را برایت نوشته اند جایی که حاجت روییده شد. 


لحظه ای که طفلی در بیابان رها شده است و هیچ کس نیست!


لحظه ای که وارد مهمانی می شوی و هیچ کس از جنس تو نیست!


لحظه ای که عربها، در بزمی زنت را به حراج می گذارند و هیچ یاری کننده ای نیست!


لحظه ای که در یک کوچه متروک، دختر بچه ای محاصره می شود و هیچ یاری کننده ای نیست!


لحظه ای که پدری فرزندش را به شهوتش می فروشد و پسرک درد می کشد و آغوش پدر، پدرانه نیست!


لحظه ای که پسر جوانی را مقابل چشم مادرش سر می برند و هیچ شیونی به بلندای شیون او نیست!


لحظه ای که مرد در کوچه ها به یاد زن ربوده شده اش قدم بر می دارد و گریه می کند و تپش مال قلبش نیست!


لحظه ای که...


تو به جای تمام این لحظه ها درد می کشی... کبوتر در قفس تویی! نور حرم امام رضا تویی! 


اینجا انتهای غربت است که هرگاه کسی به یاد تو افتاد، از قبل تو او را دعوت کرده ای!


تو محتاج تر از من به فرج!


یا الله!


چه کسی ست که به داد این دل مجروح و مضطر برسد؟ خدایا به دادش برس! دیگر چه کند؟ با این همه درد و مصیبت؟


***

آنجا که غیرت تشنه ی خون می شود، آنجا انتهای غربت است! چند قرن می گذرد؟ چه قدر مصیبت دیده ای آقا جان؟ این روح بسیط شما! این قلب بسیط شما! به اندازه ی بسیط بودنش مجروح است.


ای درد! شرمنده شو! مقابل دریای مصیبت آقایمان، دیگر تو معنایی نخواهی داشت!


ای دردمند! خجالت بکش! دردمندتر از آقایمان کیست که به خود می پیچی؟


یا حبیب من لا حبیب له به دادش برس


یا انیس من لا انیس له به دادش برس


یا حبیب من لا حبیب له به دادش برس


به خاطر این شیعه ای که باعث خجالت اش است و گستاخی می کند و می نویسد که چه؟ که درک دارد؟

غلط می کند!

زبان باز می کند که بگوید مصیبت را می فهمد؟


یا الله

دروغ می گویم!

دروغ می گویم!

مرا بکش! آقا از دست من هم خسته است!

دیگر چه کند با این بی چیزی که ادعای حب می کند؟ چه کند؟ چه کند؟ چه کند؟....


***


برایت الم نشرح می خوانم مولا که به راستی الم نشرح لک صدرک



نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد