تو

اصل عزت نفس: مدیریتتو دست کسی نده!

تو

اصل عزت نفس: مدیریتتو دست کسی نده!

انگیزه

دارم به انگیزه م فکر می کنم. به انگیزه م درباره زندگی... یادمه یه خواستگاری بهم گفت تو گاردت بسته ست. قلبت رو برای کسی باز نمی ذاری... محافظه کاری و عقل. آدم باید پرواز کنه. هرچند که ازدواج اون آقا و من محقق نبود اما حرف های خوبی می زدن. یعنی منو خوب می شناختن. بگذریم...


الان دقیقا به همین نقطه رسیدم که باید ترس رو بذارم و کنار و قلبم رو باز بذارم. این جوری چشم هام هم بعد از چند سال دوباره، عشق و دوست داشتن رو رویت می کنن. نباید سیمانی باشم... نباید خودمو سانسور کنم. لطافت و ظرافت زنانه وابسته به کسیه که تو زندگیمون هست. اما عیبی نداره. حالا که نیست، به جاش می تونم روح هنری مو توی رنگ زدن کتابخونه و کاغذ کردن دیوارم بدمم. 


نفخت فیه من روحی...


جز نوشتن کار دیگه ای ندارم؟ بس کن حانیه... یه بعدی شدی رفت.

البته این همه سرزنش هم مناسب نیست...

 ببخشید حانیه. منظوری نداشتم.




نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد