تو

اصل عزت نفس: مدیریتتو دست کسی نده!

تو

اصل عزت نفس: مدیریتتو دست کسی نده!

قایم باشک

روله جانم

نق و غر زدن که نقل همه مجالسه و تو هر سفره ای پیدا می شه. چشم بگردون و ببین که کی پر از رضایته....


پ.ن

این روزها که می گذرد این روزها، گوشم از شنیدن غر زدن ها و مخالفت ها پره. انگار با رضایت و سکوت قهر کردیم. تو هر مسئله ای فقط داریم نقد می کنیم یا غر می زنیم.

نقد خوبه...

ولی شرط داره. اینکه اول بپذیریم شرایط و آدم ها رو، بعد یه کاری بکنیم. پیغمبر انسان کامله ، با این منطق، حتما  اگر منو می دیدن و یا خیلیای دیگه رو، کلی غر می زدن که خدایا... من چه قدر می فهمم... چقدر گیر کردم بین این همه نفهم... خدایا فلان... خدایا بهمان... نه عزیز جان


اجر سکوت و رضایت... اجر صبر... خود پیغمبره. خود پیغمبر شدنه. مرحله "شدن" در صبر اتفاق می یوفته. خدا می گرده و می گرده تا ببینه کدوم یکی مون راضیه... کدوم یکی مون صبر می کنه و می پذیره... خدا با صبورا، عاشقانه می سازه...

صبور، پر از خدا شدنه.


***


در میان شلوغی ها قدم می زنم. به قلوب آگاهم. قلبی در بین این شلوغی، هر نفسش با رضایت، بیرون و تو می رود.

گاهی از قلبم عبور می کند. گاهی بر قلبم آشکار می شود. و گاهی پشت شلوغی ها، خود را پنهان می کند...

قلب شما قایم باشک را خوب بلد است. 

نه!

فرافکنی را تمام کن حانیه!

قلب من قایم باشک را خوب بلد است... قلبی که بچگانه می تپد، قایم می شود، پیدا می شود، سک سک می کند، گاهی دستت را رها می کند، گریه می کند، می خندند...

همین قدر ضعف!

همین قدر درگیر حال و احوال...

بیا

عزیزجانم

تو بیا

من بچگانه هایم را کم می کنم

و تو 

رسم "أَلَّفَ بَینَ قُلوبِهِم" را به من یاد بده.


#ولی_عصر

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد