تلوتلوخوران، وارد کلیسا می شود.
همه ایستاده اند.
لباسهایش پاره شده اند و قسمت هایی از بدن معلوم است...
صدای دعا و زمزمه در کلیسا پیچیده است.
از بین دو ردیف عبور می کند...
ردیف به ردیف سکوت می کنند و بهت زده اند.
+این اینجا چیکار می کنه؟
-هیسسس
پچ پچ زنی به مرد کناری اش است.
شروع به آواز می کند...
all I need is you...
و گریه های او...