تو

اصل عزت نفس: مدیریتتو دست کسی نده!

تو

اصل عزت نفس: مدیریتتو دست کسی نده!

مصطفی_۱

خیلی وقته کم حرف شدم.
میرم تو اتاقم و ساعت ها رو به سقف دراز می کشم و فقط نگاه می کنم... 
تو مترو و اتوبوس خیلی شده آشنایی رو ببینم و جوری برخورد بکنم که ندیدمش... 
دیروز عصر نزدیک چند ساعت با یکی تو خیابون راه می رفتم و حرف می زدم... 
یهو وسط خیابون رو کرد بهم و 
گفت: مصطفی؟ 
گفتم جانم. . .
گفت: ...
گریه م گرفت.  ساعتها با بغضش, سنگین بودم. 
کاش می تونستم بغلش کنم و بگم درست میشه...  اما نشد. 
خیلی وقته تو خیابون خودمو بین شلوغی نمی شناسم...
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد