تو

اصل عزت نفس: مدیریتتو دست کسی نده!

تو

اصل عزت نفس: مدیریتتو دست کسی نده!

بیداری

دارم با خودم رفیق میشم. 

خود این تیپیه که یه ذره بهش توجه کنی، همه چی دستت میاد. دیگه نیاز نداری بشینی با کسی درد و دل کنی

دیگه لازم نیست شنیده یا دیده بشی

انگار یه جایی هست که اون قسمت درک شدنه

خودت خودتو درک کنی، دیگه این درک یا فهمیده شدن ارضا میشه و رها میشی از حواشی. 

مثلا یه لحظه بر خودت و دردت متمرکز شو، دیگه تیک درک می خوره و اروم میشی.  راضی میشی و کاری به کسی نداری.  توقعاتت از بقیه میاد پایین یا اصلا دیگه انتظاری از کسی نداری. 

در مترو باز شدم، برم پیاده شم. 

خب سوار اسنپ هستم. 

داشتم می گفتم که درک کردن. 

ادراک

فکر کن اگه ادمها قدرت درک کردن نداشته باشن، چه بد میشد؟

بد شدن برا شما ممکنه یه...

این وسط هم رسیدم خونه، هم لباسامو شستم و هم کفشمو.  حموم هم رفتم. 

بد شدن برای شما ممکنه فقط یه عبارت باشه که چند لحظه تصویرایی تو ذهنتون می سازه و خودتونو تو اون جایگاه تصور می کنید و دوباره به حالت عادی برمی گردید.

ولی بد شدن برای من، یه تجربه چند ساله از زندگیمه. چند ساله میشه دقیقا همسن خودم. 


من حال درک کردنم خوبه. ضعف هام خیلی زیاده. یه شبا و روزایی می شینم و زار می زنم از نتونستن... منم خسته میشم... ولی این که خودمو درک می کنم، از خودم رضایت دارم. 


فقط در همین مورد رضایت دارم.

الحمدلله

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد