خواب دیدم که نجف هستی با پیراهن مشکی... عزادار بودی. غمت رو شونه های من باشه و جاش شکوفه شوق زندگی بکارن روی دلت.
یاد صدای پاکت بخیر...
چند وقتی بود که تو برنامه اپل وویس می ذاشتی روی توییتر...
یادت بخیر. ..
یاد خودت
یاد خوابت
یاد نجف
نجف از چشمان تو قشنگه عزیزجانم. ..
امیر با بغض و گریه شما آذین می بنده به دلم، گلکم...
امشب تفال زدم به حافظ. ازش، از تو پرسیدم.
"سلیمی منذ حلت بالعراق
الاقی من نواها ما الاقی
الا ای ساروان منزل دوست
الی رکبانکم طال اشتیاقی"