خب برگشتیم به عناوین معمولی و انتخاب و خیلی خاص بودن و فلان
منم دیگه نمی خوام یه کلمه بنویسم که خواننده بیاد بخونه و بلکه اونی حالی که من دارم برای اونم رخ بده.
پس
ازین به بعد این طوری تیتر می زنم: عنوان + حال مورد نظر
پ.ن
وضعیت طوریه که خیلی خوشحالم چون چندتا کار برام جور شده که هر کدوم جاهای مهم و خفنی محسوب می شه. و جالبه که مدیرمون منو ادم باهوش و پلن نویسی می پنداره که ازین کارها بهم می ده.
اولین پلن نویسی هم مال شرکت خودش بود که الحمدلله داره ران میشه و خوشحالم.
حالا چندجای دیگه.
ولی این کار جدیده که قراره تا ساعت ۹ شب در خیابان های تهران آواره باشم، مربوطه به یه سری ادمی که صاحب فکر و اندیشه هستن.
بلهههه
از اتاق فرمان حال رضایت مندی مونو به گند کشیدن و مامانم باز شروع کرد! :/ :\ :|
من برم فعلا. بعدا میام ادامه شو می گم.
اه.