جدیدا متمرکز شدم روی یه اهنگی که یه ذکری رو مدام تکرار میکنه. هربار که گوش میدم، تصویر ادمهایی میاد جلو چشمم که قطعا شماتتم میکنن که معنیشو نمیدونی، اصلا نمیدونی برای چه موقعی اینو گوش نیدن و اثراتشو فلان و فلان و فلان...
بیخیال به همه گوش میدم.
Aadays Tisai Aadays
اثر خانم Snatam Kaur
ازین که شرقی هستم لذت میبرم. ازینکه در جایی زندگی میکنم که نیاز به خدا، متافزیک، کائنات و... همیشه زنده بوده و هست.
ازینکه در مرکز شرق عالم زندگی می کنم خوشحالم. خاورمیانه! زمینی که زیرش پر از نفته و همیشه در حال جنگ. و ادمهاش همه با این اعتقادات جون گرفتن و جنگیدن...
و عالیترین سفر حانیه این بود که خدا من رو در این زمان آشفته تو ایران آورد... و این قدر فشارها زیاده که دیگه سِر شدیم!
....
حسی که این اهنگ بهم میده اینه که روبروی دریا ایستادهام و نگاه نافذ و وجود قدرتمندمو میبینم.
وقتی این تصویر رو میبینم دیگه خدا معنایی برام نداره.
من خود خدا میشم...
دقیقا لحظهای که ملائک سجدهمان کردن...
یادت هست؟
و الحمدلله که قصه من شروع شد...
....
راستی یه بار گفتم که دو نفر از دوستام ادمهای هزینهبری هستن؟
حذف شدن. فاطمه و محیا...
رها و خلاص و بدون اضطراب هستم. الحمدلله.
یار غمخوار وفادار بجز دوست نبود، سخن یاری اغیار غلط بود غلط!
.....