چقدر دلم میخواد آوازی باشم که از غربت و فراق روی زمین ناله میزنه.
وقتی اسم اینجا صریره، یعنی هنوز من هست و توها بسیارند!
من تمام
من ها تمام
فقط تو!
تو!
قرار نبود این طور دل ببری!
قرار نبود تنهاییمو به رخم بکشی و من بمونم و اون دریا و ذره ذره قدرتی که در خیال دفن شد.
باقی زیاد نیست و فانی کم نیست...
روی صفر بندبازی میکنم.